روزنامه نگاری تحقیق
برای رسیدن به حقیقت در یک گزارش تحقیقی هیج رمز استاندار وجود ندارد. هر روزنامه نگار بر مبنای روشهای شخصی خود در آزمودن و اندازه گیری عمل میکند. کارهای مانند یافتن شاهدان متعدد برای یک رویداد، سنجش منابع تا حد ممکن و سوال کردن از طرفهای ذی نفع ابزارهای هستند که در تحقیق به کار میآیند. تمامی این روش میتوانند شخصی باشد.
نظم تحقیق از نیازهای دیگر در روزنامه نگاری تحقیقی است. نظم روزنامهنگاری را از سرگرمی، هوچیگری، تخیلینویسی یا هنر جدا میکند. سرگرمی بر چیزی تکیه دارد که بیشتر انحرافی است. تبلغات واقعیتها را گزینش میکند و آنها را برای این که هدف واقعی دنبال کند، جعل میکند. داستانها، سناریوهایی کشف شدهای هستند که بیشتر بیانی فردی از حقیقت را در خود دارند.
مبنای اصلی روزنامه نگاری بیشتر به دست آوردن چیزی است که واقعا اتفاق افتاد است. این برای تمام روزنامه نگاران مصداق دارد. چه آنهای که در روزنامهها کار میکنند و چه آنهای که وبلاک نویسی میکنند. تحقیق در باره اجزای خبر در کارکرد محوری رونامهنگاری قرار دارد. آنگونه که «والتر لیمپان» در سال 1920 گفت: «آزادی، در جامعهای که اطلاعات با تحقیق در باره دروغها در آن جاه ندارد، وجود ندارد.»
جریان تحقیق در نزد مخاطبان روزنامهنگاری زمانی مهم شد که خبر به یک کالا تبدل شد و به مانند یک محصول، در جریان زمان، میتوانست دست یافتنی باشد.
دو منبع اصولی باعث فشار روی روند تحقیق میشود. اول مشکل فوری چاب یا نشر خبر است. زیرا امکان دارد که بعدها چیزی واقعیتری به دست آید. دوم انگیزه انتشار ساده خبر است.
مفهوم عینیت یکی از بحثهای دیگر در روزنامهنگاری تحقیقی است. با شخصی شدن نظام تحقیقی
مفهوم عینیت باعث سردرگمی روزنامهنگاران شده است. رد این مفهوم به این معنا است که آنها همواره این مفهوم را بهانه قرار میدهند که عینی بوده نمیتوانند.
«دان گیلمور» در تحقیقی تحت عنوان «پایان عینیت» نوشت: «ما بشریم. ما دارای پس زمینهها و گرایشهای هستیم و از مجموعهای پس زمینهها شکل میگیریم که هر روز آنها را به کار میگیریم.» او به این عقیده است که روزنامهنگاران واژه عینیت را تنزیل دادهاند و جای آن را به کمال صحت، عدالت و شفافیت دادهاند. هنگامی که مفهوم عینیت اصالتاً به روزنامهنگاری کشیده میشود، به این معنا دلالت نمیکند که روزنامه نگاران خالی از گرایش هستند. بلکه کاملا بر خلاف آن است.
در درک اصولی از عینیت، بی طرفی یک اصل بنیادین روزنامهنگاری نیست. این صرفا یک صدا، یا یک روش است که مخاطب را نسبت به درستی یا بیطرفی متقاعد کند.
مفهوم دیگر عینیگرایی به مثابه یک روش، آن است که خود را با گونههای دیگر روزنامهنگاری آمریکایی که در اصول گسترده روزنامه نگاری قرار گرفته است تطبیق میدهد. این موضوع برای همه رسانههای جایگزین که به طور نمونه در دهههای 1960 و 1970 از جناحها و طیفها مصداق دارد. اگر روزنامهنگاری با بیطرفی آغاز کند و یک روش حرفهای یا انضباط تحقیق و روش واحدی برای این فرایند تحقیق اطلاعات را در پیش گیرد، آنگاه میتواند طیفی از شیوههای عرضه را در اختیار گیرد.
روزنامهنگاران باید برای ارزشهایی که بر کار آنها در 250 سال گذشته پرتو افکنده است، یا حتی برای غریزه نخستین مورخانی نظیر توکایدیدس پروندهای تشکیل دهند، باید اصول و روشهایی را که به حقیقتیابی منجر میشود، در کار خود لحاظ کنند و پس از آن، راههایی را برای آشکار کردن آن روش به توده بیابند.
منبع: اصول روزنامهنگاری، بیلکواج- تام رزنتیل